ازت متنفرم فردا

دلم تنگ برای پاییزبرای سرما برای برف برای قدم زدن تو فصل سرد برای عاشق وشیدا شدن  برای فریاد دوست دارم تا مغز استخون یخ زدن و جیک نزدن برای دستای گرمی که یه روزی مال من بود اما حالا یکی دزدیدتش گرما اومد جای اونو پر کرد اما تو دل من هنوز یه جای خالی که داره پر می کشه برای صاحبش من از فصل سردم فصل قدم زدن زیر بارون . 

شاکی ام از ت خدا متنفرم ازت فردا کاش می شد بیاد پاییز اما هیچ وقت نشه تموم. آخرشم نیومدی نامرد این تابستونم با گرماش دل منو آب کرد. دیگه نمی گم چرا چون جونی نمونده تو رگهام اما با سرما می نویسم رو شیشه فردا ازت متنفرم فردا

نظرات 1 + ارسال نظر
عاطفه چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:50 ب.ظ http://cold1.blogsky.com/

فردا هم مثل امروز خوشید پوستت رو میسوزونه،نه از بارون خبری هست،نه از رطوبت ، نه از برگ و نه از اون چیزیکه منتظرشی
شاید جملت جمله ی درستی باشه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد